خلاصه کتاب:
دختری مظلوم و آروم به اسم افرا بعد از اینکه قتل یکی از عزیزانش رو با چشمهای خودش میبینه، افسردگی شدیدی میگیره. افرا برای اینکه حالش خوب بشه، به خونهی مرجان، خونهای که توی یکی از روستاهای دور افتادهی ایران هست میره غافل از اتفاقاتی که پیش رو داره. به نظرتون سرنوشت پایان شیرینی رو برای افرا در نظر میگیره؟ دوستی داره که از پشت بهش خنجر بزنه یا نه؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.