خلاصه کتاب:
ارزو دختری که تو سن شونزده سالگی عاشق پسری ب اسم عباس میشه و ازدواج میکنه اما زندگی روی خوش رو ب اونها نشون نمیده و عباس بخاطر مسائلی ک ممکن بود ب ارزو اسیب برسونه با اون به ظاهر بد میشه ارزو شاهد سرکوفت و شکستن غرورش توسط عشقش میشه …عباس طی سفری ب خارج ب قصد حل مشکلاتش دچار تصادف عمدی از جانب دشمنانش میشه …
خلاصه کتاب:
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک! برای رسیدن به این نیکی ها خوب بودن خودت به تنهایی کافی نیست! خوب بودن دیگرانی که در کنارت هستن هم لازمه!پندارِ به فراموشی نیک بودن رسیده، ناخواسته به سمت شروع فصل جدیدی از زندگی قدم بر می داره! دقیقاً ناخواسته! بی هیچ میلی! بی هیچ تلاشی! بی هیچ انگیزه ای! بی هیچ علاقه ای!
خلاصه کتاب:
داستان زندگی زنی که عاشق شوهرشه ولی وقتی بچهی دومش رو باردار میشه ، شوهرش میگه من این بچه رو نمیخوام و اگه میخوای زندگی کنی باید بچه رو سقط کنی و زن قبول نمیکنه و ماجراهایی که این وسط پیش میاد...
خلاصه کتاب:
داستان، حول محور زندگی مردی میچرخد این مرد، میخواهد در روزهای پایانی عمر خود، چند ورق کاغذ را حیف گفتار خود کند، از بدو تولد، تا واپسین لحظات عمر...
خلاصه کتاب:
این دومین باری بود که این دخترک و می دیدم. یه حس عجیبی بهم می داد… موهای بافته شده اش و رقصیدنش میون درختا فقط کمی غریزه خفته مو بیدار می کرد...
خلاصه کتاب:
آهوا دختر جوانی است که با عنوان لیدر یک تیم برای بازی همیشه حاضر است. اعضای بینام و نشان تیم همراه او ناخواسته گرفتار مشکلات یکدیگر میشوند. تضاد ادیان آنها برای جامعه اگر چه ناخوشایند است و برخورد های اشتباهی در پیش دارد. اما همه آنها زیر سایه هویت های دیگری زندگی میکنند و نیمه واقعی خود را از مردم پنهان میکنند. با جبر یک تصادف بر حسب اتفاق آروکو مرد جوانی است که حکم بازی را تغییر داده و ناخواسته مسیر زندگی گروه اوتاکو عوض میشود اما این همهی داستان نیست….
خلاصه کتاب:
زنی مطلقه که بعد از یک نامزدی کوتاه مدت و نافرجام درگیر روزمرگی های زندگی و مشکلات ناشی از طلاقش می شود، تا اینکه دل در گرو پسری می دهد که عشق را دوباره برای تار و پود زندگی او به ارمغان می آورد…
خلاصه کتاب:
داستان راجع به دختریه که عاشق پسر خاله اش میشه علاقشون دو طرف است ولی خاله اش خواهر سحر (دختر قصم) رو برای پسرش خواستگاری می کنه و ان ها ازدواج می کنند. بعد از ازدواج خواهرش و پسر خاله اش برای فراموش کردن پسر خاله ش نامزد پسر عموش میشه که عاشقشه ولی خیلی زود نامزدیش رو به هم می زنه زمان می گذره و پنج سال بعد با همکلاسیش تو دانشگاه ازدواج می کند ولی…
خلاصه کتاب:
اسیر شدهام. اسیر احساسی بینام و نشان. اسارتم زندگی بی دغدغهام را نابود میساخت و دغدغه ها، یکی پس از دیگری در جای جای زندگیام مستقر میشدند و خودی نشان میدادند. تسلیم شدهام. تسلیم این حس گمنام…
خلاصه کتاب:
ملیکا دختری که برای فرار از جو خونه با کیان دوست میشه و درست شب بعد از اولین باری که به خاطر عشق و علاقه باهاش رابطه برقرار میکنه، کیان اونو پس میزنه و دیگه نمی خوادش. ملیکا افسرده و منزوی میشه و از ترس اینکه خانوادش بفهمن صداش در نمیاد غافل از اینکه برادرش ماهان ماجرارو میفهمه. تا اینکه پسر جذاب و خوش صدایی سر راه ملیکا قرار می گیره و قصه رو پیچیده تر می کنه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.