خلاصه کتاب:
همیشه فکر می کردم تنفر وجودم جایی برای دوست داشتن باقی نگذاشته.. ولی از پس تنفر.. عشق آهسته سرک کشید. دوست داشتم فقط به من فکر کنه.. کم کسی نبودم برای خودم.. من رئیس یکی از بزرگترین شرکت های خاورمیانه بودم. دخترایی که برای یک لحظه نشستن کنارم به هم حسادت می کردن. هیچ پسری حق نگاه کردن به زیبایی هاش و نداشت… تمامش حق من بود. ولی امان از روزی که بخواد برگرده کشورش… به هر قیمتی جلوش و می گرفتم.. حتی..
خلاصه کتاب:
همه چیز با یک یادداشت آبی مرموز که به لباس عروسی دوخته شدهبود، شروع شد. یه چیز آبی. من رفته بودم لباس عروس خودمو به فروشگاه لوازم دستدوم به علت خیانت نامزدم بفروشم. اونجا من یه چیز قدیمی پیدا کردم. این زیباترین پیامی بود که تا به حال خونده بودم: متشکرم که همه رویاهایم به واقعیت پیوستهاند…
خلاصه کتاب:
بعد از فجایع جنگ لیلیث نایت ساید در حال بازسازی خودشه و در همین حین دختر یکی از نامیرایان بزرگ نایت ساید دزدیده میشه که اگه تا روز تولد ۱۸ سالگیش پیدا نشه شیطان برای بازپس گرفتن معاهده خویش به زمین میاد پس باز هم این جان تیلور بدنام که باید…
خلاصه کتاب:
ماتئو من برای این کار وقت ندارم. افرادم یه جاسوس رو توی کارخونه کشتی سازی متروکه قدیمی دستگیر کردن و الان باید با اون مقابله کنم وگرنه خطر ازدست دادن این اتحاد رو دارم. معلوم شد جاسوس مرد نیست، زنه. زنی دوست داشتنی که ادعا میکنه فقط برای اکانت کتابخونه مجازیش عکس می گرفته. هر چی که هست به سختی میتونم حرفهاش رو باور کنم… دارلین فقط داشتم عکس میگرفتم! قسم میخورم که اصلا هیچ چیز دیگه ای درباره اون کشتیسازی رها شده وحشتناک نمیدونستم گنگسترهای تبهکاری منو ربودن و حتی اجازه نمیدن که قبل از کشیدن کیسه نایلونی روی سرم و هل دادن من توی ماشین، از خودم دفاع کنم.
خلاصه کتاب:
سلنا تک فرزند خانواده ی پناهی بعد از ورود رادان مولایی زندگیش به یکباره نابود میشه… رادان مولایی پسر بسیار خشن و کینه ای تصمیم به گرفتن انتقام میگیره انتقام مرگ پدرو مادرش انتقام از دختر بی گناهی ک باید تقاص کاره پدرشو پس بده.. اتفاقات هیجانی خشن و ناگواری ک برای سلنا می افته احساسات اون رو خورد میکنه، میشکنه و داغون میشه…
خلاصه کتاب:
یه دختر با احساسات لطیف و پر از حس زندگی… مغرور و خوش قلب… یه پسر با قلب سنگی و غرور بیش از حد… همراه با جذبه ی منحصر به فرد… تقابل دو آدم متفاوت… شروع عشق… شروع دلدادگی… آدمایی که بلدن حرف دلشون و بزنن… بلدن عاشقی کنن… بلدن غرورشون و مقابل احساسشون به زانو دربیارن… داستان عاشقانه ای از جنس شیدایی… با تفسیر کامل احساسات… رمانی که در بخش آنلاین رتبه ی اول و کسب کرد با شخصیت های داستان و زندگیشون همراه باشین و عاشقانه ای ناب و تجربه کنین….
خلاصه کتاب:
سروان دلربا دلیری برای گرفتن انتقام خون پدر و مادرش از ققنوس، وارد نیروی پلیس شده. حالا بعد از ده سال، پرونده ی ققنوس دوباره باز شده و دلربا خودش را به آب و آتش میزند تا به شخصه وارد عمل شود اما سرهنگ ورودش به این ماموریت را منوط به قبولی دلربا در آزمون و آموزش سرگرد معراج رستگار میکند…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم هستیِ که به دلایلی یه مدتی رو میاد تهران خونه پدر نامادریش زندگی می کنه و درگیر یه سری مسائل مثل اعتیاد و اینا میشه. و از طرفی او و سپهر که برادر نامادریشه کمکم عاشق هم میشن و چون قراره هستی رو به پسرعموش شوهر بدن، اوونا مخفیانه صیغه میکنن تا خانوادهها رو توی عمل انجام شده قرار بدن.بعد یه مدت سر یه جریان که به هستی مربوطه، سپهر به کما میره و بعد یکسال که به هوش میاد میبینه که هستی شوهر کرده و ادامهی ماجرا…
خلاصه کتاب:
دوباره اتفاق افتاد. توی اتاق خوابم به خواب رفتم و داخل کمد لباس کوچکی که تبدیل به دفتر خونگیم کرده بودم بیدار شدم. ولی چطوری از اینجا سر در اوردم؟ دوباره؟ به بدن برهنه ام نگاه کردم و سرخ شدم. خوابگردم؟ اما چرا حالا که ۲۵ سالمه و قبلا این کار رو اصلا نکردم؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.