خلاصه کتاب:
از آغوش یه هیولا به آغوش یه قاتل افتادم… قاتلی که فقط با خشونت آشناست وقتی آلوده به دست های یک قاتل بشی، فقط می خوای تو دستای اون و توسط اون لمس بشی، قاتل بی رحمی که جذابیت ازش منعکس بشه، زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو می شکنه یا تورو به نفس نفس می ندازه…
خلاصه کتاب:
میران محمدی پسری سختگیر و متعصب نسبت به جنس مونث…زخم خورده از اتفاقات گذشته زندگی..در به در راهی برای رسیدن به آرامش..برای زدن زخم مشابه خودش تو قلب باعث و بانی پریشونیش..بعد از تلاش برای پیدا کردن شخص مورد نظر..دخترش و پیدا می کنه.. میشه سوژه زندگیش.. دختری که باید تقاص مادرش و پس بده.. دختری ساده و سر به زیر که مناسب ترین گزینه اس برای سیبل هدف شدن…
خلاصه کتاب:
آلا مدل معروف ، طی تصادفی که با سردار پسر طلا ساز معروف شهر دارد تمام زیبایی خود را از دست می دهد. به جبران تقاص زیبایی اش طبق قانون تقاضای ازدواج با سردار را دارد اما …
خلاصه کتاب:
برادر امیلیا هتوی به تازگی مقام وایکنتی رو به ارث برده، ولی چون اجداد هتوی ها فرزند نامشروع بودن، اونا برای زندگی در جامعه ی اشراف تربیت نشدن و مدام آبروریزی می کنن. امیلیا بزرگترین خواهر، که تنها فرد بالغ و عاقل خانوادشه، تصمیم داره ازدواج نکنه تا بتونه از خواهرها وبرادرش مراقبت کنه ولی با روبه رو شدن با کم روهان، کولی جذاب، که با چهره ی برنزه و چشمهای طلاییش درست شبیه خدایان باستانه محاسباتش بهم میخوره. کم روهان به شدت پولداره و می تونه مشکلات برادر احمقش رو حل کنه ولی امیلیا نمی خواد زیر بار تعهد ازدواج با هیچ مردی بره…
خلاصه کتاب:
-دوسش داری! مردمک های ساواش آرام بالا آمد و به او نگاه کرد. بدون هیچ فکری هر حرفی که از دلش گذشت را به زبان آورد. -بعضیا رو دیدی، بی دلیل برات مهمن؟ حتی توی ذهنتم نمیتونی نسبت خاصی بهشون بدی. نمیتونی بگی مثل خواهرمه، دوستمه، عشقمه. نه! هیچ کدوم! فقط مثل کسیه که میخوای برای همیشه تو زندگیت بمونه. صورتش مانند کسی بود که کشتی اش در حال غرق شدن است و او تنها ایستاده و به ماه خیره است. کسی که خسته بود از جنگیدن، بی نهایت خسته بود…
خلاصه کتاب:
این جلد در مورد دختری به اسم آرامش (دختر آروین و ونوس) است که یک دختر شاد و شیطونه. با ورود معلم جدیدی به مدرسشون که از قضا یک پسر مرموز و جدی زندگی آرامش دستخوش تغییرات زیادی میشه.
خلاصه کتاب:
دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانهتری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از هم دور میشن، حالا بعد از هفت سال شرایطی مهیا شده تا کینهها و نفرتها ، خودی نشون بده و شلاقی بشه بر پیکر عشقشون و عذاب و شکنجههایی که حق دختر داستان نیست ، با اون همه عشق و خواستن….
خلاصه کتاب:
دختری خوشگل و مظلومی که نیمه شب به یک جنگل بزرگ میره و گیر یک خوناشام اصیل که پادشاه همون جنگل بزرگ هست میفته و طی اتفاقاتی ملکه اونجا میشه و هر روز به یک طریق از پادشاه دلبری میکنه…
خلاصه کتاب:
دلربا دختری که عاشق فردی که انسانیتش با خوی حیوانی و درنده آمیخته شده می شود، خون آشامی که به عنوان جفت برای او انتخاب شده فردی است که سال های سال است که انسان بودن و انسانیت را از یاد برده و تنها موضوع در زندگی او خون است…
خلاصه کتاب:
در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زن های قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با امیریل احمری و خانواده ی احمری آشنا میشه که هنوز هم روش های سنتی توی همه چیز دارن و پدربزرگش، خلیل، رازی پیش جهانگیر احمری داره که نوا رو کنجکاو کرده…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.