خلاصه کتاب:
دختری که بعد از دست دادن مادرش، پدرش از اون متنفر میشه و همه تو خانواده بهش زخم زبون میزنن. تا اینکه پسرعموش که مدلینگه از ترکیه میاد و مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن اما پسر عمو از ایجاد این وصلت ناراضی بود و برای پیشیمون کردن دختر اون رو با آزار میده…
خلاصه کتاب:
آذر به تازگی در شرکتی مشغول به کار شده که رییس اون شرکت نامزد سابقشه. مردی خودخواه و مغرور که آذر ازش نفرت داره اما نمی دونه احسان به شدت خواهانشه! در این بین مردی جذاب به اسم سیاوش در همون شرکت کار می کنه که دیونه وار آذرو دوست داره با خفت کردنای آذر توی اتاقش و غیرتی شدناش، قلب آذر رو میلرزونه و درست لحظه ای که برای خواستگاری از اون آماده میشه، احسان وارد عمل میشه و کاری می کنه که حتی فکرش رو هم نمی کنید…
خلاصه کتاب:
پرستو که از سن بچه گی دچار کمبود محبت پدری بوده دلبسته ی رضا میشود که بیست سال از خودش بزرگتره است رضایی که پنهانی عاشق پرستو هست و تمام فکر و ذکرش به اون ۲۰ سال تفاوت سنی بینشون… رضا قرار است به اصرار مادرش با دختر عمه ش نغمه ازدواج کند تا اینکه شب سال نو…
خلاصه کتاب:
طوفان همیشه اشتباه نیست بلکه گاهی برای رسیدن به سر منزل مقصود باید از دل آن گذشت و رد شد زندگی آرام ثمره، درست زمانی دچار تغییر می شود که سر و کله ی طوفانی به اسم جاوید مثل بمبی ساعتی در زندگی اش پیدا می شود . ثمره برای مصاحبه کاری قدم به شرکت تازه تاسیسی می گذارد اما یک اشتباه از او شاهدی می سازد.شاهدی از یک خطای بزرگ...
خلاصه کتاب:
آلما دختری نوزده ساله است که در کودکی پدر و مادر خود را از دست داده است…او هم مانند یه سریع از آدم ها زندگی معمولی خود را دارد...اما مجبور میشود به دستور کسی راه زندگی خود را تغییر دهد و از توانایی هایی که دارد استفاده کند و برای شخصی چیزی که میخواهد را بیاورد…اما در این راهی که ناخواسته واردش شده است هیچ اخیاری از خود ندارد و باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند…اما از یک جایی به بعد اتفاقی میافتد که کلا زندگیش را عوض میکند…
خلاصه کتاب:
ستاره دختری که برای پیدا کردن کار به تهران میرود و خانه خالهاش ساکن میشود. در میان درگیریهایش با خشایار پسرخالهاش مردی را میبیند که او را از دست خشایار نجات میدهد! سیاوش خلافکاری که دیوانه وار عاشق ستاره است. اما دیدار آن دو شروع ماجراست و...
خلاصه کتاب:
سونیا صدف تبار ، کارگزار بورس اوراق بهادار است ،او در انجام وظایفش بسیار مقرراتی عمل میکند اما پیشنهاد کاوه معماران ، دردسر عظیمی برای او بوجود می اورد و این چالشی ست بزرگ میان عشق و وظیفه !..
خلاصه کتاب:
من ترکانم! دختر یکی یه دونه ی حاجی دریادل! بابام و سر یه شراکت، تو سن شونزده سالگی پشت میله های زندان دیدم و ده سال از اون روز میگذره!
حالا من دیگه یه دختر شونزده ساله نیستم! حالا بزرگ شدم و اومدم دنبال حقی که ده سال به ناحق ازم گرفتن! تو این راه پر پیچ و خم فقط یه سلاح دارم و اونم…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.