خلاصه کتاب:
طنین مهماندار هواپیما و دختر یک پولدار ورشکسته با خودکشی پدر، دنبال عامل ورشکستگی پدر می گردد که متوجه می شود شریک جدید پدرش (معینی فر) با کلاهبرداری نه تنها پدرش را نابود کرده که میراث خانوادگی آنها که چند کتاب عتیقه است در اختیار گرفته است. اینجاست که طنین برای گرفتن انتقام و باز پس گرفتن کتب عتیقه به عنوان خدمتکار وارد خانه معینی فر می شود که سه پسر دارد و با وجود تحمل آزار و اذیت های فراوان پسر کوچک معینی فر….
خلاصه کتاب:
باران دختری که درگیر قضاوت شد، قضاوتی که برای چند سال از روال عادی زندگی ش، دورش کرد، دختری که زخم زبان ها و قضاوت ها اون رو رنجوند، دختری که از خانواده و عشق زندگی ش بریده و تمام بودن هاش توی خودش میشه، اما تصمیم میگیره خودش مسیر زندگی ش رو عوض کنه و در آخر به خوشبختی برسه. همراه ما باشید با عاشقانه هایمان..
خلاصه کتاب:
خوندیم که رویا از زندان برگشت و تصمیم گرفت از همه معذرت بخواد و طلب بخشش کنه. به ظاهر که همه خواهشش رو مبنی بر بخشیدن، قبول کردن، ولی اصل قضیه چیز دیگه ای بود… برای همین رویا فریب خورد در واقع بقیه هم می خواستن از رویا انتقام بگیرن. بعدش هم که رویا به اصرار خودش برگشت همدان… اونجا دچار یه حمله عصبی شد و…
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختریه به اسم ساغر که مادرشو از دست داده و با نا پدریش زندگی می کنه. ناپدریش می خواد برای عمل پاهاش به مدت یه سال بره خارج از کشور و از ساغر می خواد که تو این یک سال با پسرش که اسمش سامانه زندگی کنه و....
خلاصه کتاب:
سر فصل شروع هر دوره از زندگى ام همیشه با پاییز آغاز شده است... این قرارداد طبیعی بین من و پاییز همیشگى است، روزی که به دنیا آمده ام نیز پاییز بود... با پاییز عاشقی کردم، اصلا تمام اتفاقات و رویدادهاى مهم زندگی من نیز در پاییز رقم خورده است! حتى شروع اولین فصل قصه زندگى ام در همین پاییز نگاشته شد... سکانس فصل اول سناریوى من منظره ای از پاییز است، در هاله ای از غم...
خلاصه کتاب:
رمان راجب دختریه که توی ۱۰ سالگی اتفاق بدی براش افتاده و توی ۱۸ سالگی معتاد میشه… ولی چه اتفاقی باعث میشه همه ی این کارا رو بذاره کنار؟ شاید یه عشق نوپا…
خلاصه کتاب:
نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده. اما هیچ وقت خمنشده. در همنشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما آیا همیشه قراره نیاز پیروز شه؟! قراره همیشه دل سنگ و بی احساس بمونه؟ با وجود یه پسر خیلی بد تر از نیاز! من که این طور فکر نمی کنم!
خلاصه کتاب:
در مورد یک دختر ۱۵ ساله به اسم شاناز که اتفاقی غیر ورنا پسر عیاش خان روستاشون می اوفته و با بیرحمی بهش دست درازی می کنه و ولش می کنه و میره بعد از چند وقت که خانواده ورنا متوجه میشن پای ماکان پسر دومشونو وسط می کشن تا شاناز و عقد کنه که...
خلاصه کتاب:
بوی یاس می دهد، زیبا می خندد… دوستش دارم صادقانه… اما جواب دوست داشتنم باید عشق باشد… قلب کوچکم را درون بلور شیشه ای مخفی کرده ام … اما از تمام ثانیه می ترسم… ثانیه ای که فکر می کنم اگر او نباشد زندگی من چه می شود… دختر ها گناهکار نیستند… آنها زیبا و مهربانند… ناز داشتن آنها دست خودشان نیست… بی خودی متهم به کاری که نکرده اند نکنید… آنها اگر کاری را انجام هم دهند باز هم نفس لوامه دامن گیراشان می شود… پاک تر از یک دختر خود اوست…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.