خلاصه کتاب:
هرروز دعا میکردم تا شوهرم دوباره عاشقم بشه. بعد از ۱۵ سال با هم بودن اون ازم دور شد و بغل یکی دیگه رفت. همهی چیزی که میخواستم این بود که برگرده پیشم. بعدش جکسون امری ظاهر شد. قرار بود برای ذهنم یه حواسپرتی باشه. یه رابطهی کوتاهمدت در تابستون. یه تقویت کنندهی اعتماد بنفس برای قلب داغونم. همه چیز خوب بود تا وقتی که یه شب قلبم یه ضربان رو جا انداخت.انتظارش رو نداشتم که من رو بخندونه. که باعث بشه فکر کنم. باعث بشه ناراحتیم یجوری ناپدید بشه.من دعا کردم اون مال من بشه…
خلاصه کتاب:
اون جذاب و بزرگ بود. در تموم انگلیس بدترین شهرت رو داشت. با تمام مدلها و بازیگرهای مشهور قرار میذاشت و به یه زنباز شیاد معروف بود. اولین ملاقاتمون توی یه عروسی بود جایی که اون من رو تا بیرون تعقیب کرد. دومین ملاقاتمون منجر به دعوایی بزرگ شد که آخر سر از خونهام بیرونش کردم. سومین ملاقاتمون، وقتی بود که من به یه قرار کورکورانه رفتم. وقتی از اون طرف میز یه جفت چشم آبی آشنا رو که روبروی دوستم نشسته بود دیدم سوپرایز شدم….
خلاصه کتاب:
من با عوضی بودنم مشکلی ندارم. یا حداقل اینطور بود تا وقتی که من با اون ملاقات کردم. کتاب ها اغلب راجع به جرقه ها چرت و پرت میگن. با اون… مثل اتش های اضطراری ترکیب شده با بمت اتش زا بود. یک مشکلی وجود داره. اون نه اسمشو بهم گفت و نه شماره تلفنشو برام گذاشت بعد از بهترین شب زندگیم. بعد از اینکه از اتاق هتل غیبش زد. بازم به اون نیاز دارم… خب حالا چه غلطی بکنم؟ من این مشکل رو تا خیابان بردم. یک رابطه ویروسی گمشده…
خلاصه کتاب:
لارتن کرپسلی خیلی فقیر است ولی با پسر عموی خود که همدم اوست سعی می کند مقداری از خرج خانواده اش را در اورد تا این که سر کارگر او یک کار وحشتناک را انجام می دهد که زندگی لارتن را تغییر می دهد و او را به سوی دنیایی پر از تاریکی و وحشت و هراس می کشاند… لارتن بعد از قتل سر کارگر مجبور به فرار می شود. فراری که به دنیای خون آشامان می انجامد…
خلاصه کتاب:
.مایکل کانته، میلیونر جذاب و مجردیه که برای برآورده کردن آرزوهای پدر مرحومش باید یه عروس پیدا کنه… کسی که با خانواده سنتیش در ایتالیا همخونی داشته باشه. و باید سریع این کار رو بکنه تا خواهرش بتونه ازدواج کنه. مایکل بدون هیچ قصدی برای وابسته شدن، به مگی رایانِ جذاب و عکاس فعال این پیشنهاد رو می ده: اگه مگی بتونه در طول سفرش به میلان نقش نامزد اونو بازی کنه، مایکل قول می ده که از بهترین دوست مگی یعنی الکسا که حالا ازدواج کرده دور بمونه…
خلاصه کتاب:
نینو فالکون یه نابغه و هیولاس. به عنوان دست راست و برادر کاپوی کامورا، نبود احساساتش یه نعمته، نه نفرین تا زمانی که برادرش ازش میخواد بخاطر کامورا ازدواج کنه. کیارا ویتیلو، دخترعموی کاپوی فمیلیای نیویورک، انتخاب میشه تا برا جلوگیری از جنگ با کامورا، با نینو فالکون ازدواج کنه، اما چیزی که در مورد لاس وگاس شنیده، باعث میشه نبضش با وحشت تو رگ هاش بتپه. بعد از اینکه پدرش به کاپو خیانت کرد و جونش رو از دست داد، خانواده اش فکر می کردن ازدواج تنها شانسش برا آبرو دار کردن اسم و رسمشه. اما فقط خود کیارا میدونه که جایزه ی ناقصی در ازای صلحه. مردی که قادر به داشتن احساسات نیست و زنی که از گذشته زخم خورده، یه ازدواج ترتیب داده شده با پتانسیل اتحاد یا نابودی…
خلاصه کتاب:
داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا میشود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج میکند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی میبرد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر میدارد. مشهورترین اقتباس این اثر فیلم سینمایی ربهکا با شرکت لارنس اولیویر است که آلفرد هیچکاک آن را به سال ۱۹۴۰ میلادی ساخت و برندهٔ جایزه اسکار هم شد….
خلاصه کتاب:
کریستین گری کنترل کردن بروی تمام مسائل رو تمرین کرده. دنیای اون منظم مرتب و کاملا تهی هست تا اینکه در روزی اناستازیا استیل با موهای پریشون قهوه ای و دست و پایی خوش ترکیب وارد دفتر اون میشه. اون سعی میکنه اون دختر رو فراموش کنه ولی بجای اون درگیر طوفان احساسات و عواطفی میشه که نمیتونه اونا رو درک و در مقابلشون مقاومتی بکنه. برخلاف تمام زنهایی که اون قبلا میشناخت، انای خجالت زده و کم حرف، انگار دقیقا درون وجود اون رومیبینه… از اعجوبه بیزنس و زندگی سبک پنت هاوسی اون گذشته و به کریستین سرد و قلب زخمی وی میرسه…
نام کتاب: خاکستری (جلد چهارم مجموعه چهار جلدی پنجاه طیف)
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.