خلاصه کتاب:
من اردلان مشایخ تک پسر خاندان مشایخ کسی که کمتر کسی هست تو دنیا که اسممو نشنیده باشه کمتر کسیه که جلال ، شکوه و قدرتم رو ندیده باشه کمتر کسی هست که با شنیدن اسمم از ترس زبونش بند نیومده باشه من کسی هستم که هر دختری آرزوی اغوشه منو داره ولی او.. امان از او دنیا ازم می ترسن ولی اونی که باید بترسه نمی ترسه با اون چشمایی جذاب دریاییش توی چشمام زل می زنه و با نهایت گستاخی از تنفرش نسبت بهم دم می زنه باید بدستش بیارم اون باید ملکه قصرم بشه باید تا ابد تا اغوشم اسیر بشه تا ابد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوک لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.